تاثیر تغذیه در سرطان پستان : پیش از این در مقالهای تأثیر گوشت قرمز و سبزیجات را بر سرطان سینه بررسی کردیم، در این قسمت به بررسی چربی، محصولات لبنی، کربوهیدرات و الکل میپردازیم. همراه دایتون بمانید.
چربی رژیم غذایی
بر اساس تحقیقات رژیم غذایی کمچرب برای مدتی طولانی میتواند خطر ابتلا به سرطان پستان را تا 9 درصد کاهش دهد. علاوه بر این، نوع چربی رژیم غذایی مصرف شده و همچنین وضعیت یائسگی نیز ممکن است بر خطر سرطان پستان تأثیر بگذارد.
یک بررسی سیستماتیک اخیر گزارش داده که مصرف زیاد چربی اشباع شده با افزایش خطر مرگومیر از سرطان پستان مرتبط است، در حالی که مصرف چربی امگا 3 ارتباط معکوسی با مرگومیر ناشی از سرطان پستان دارد. از نظر بیولوژیکی، چربیهای رژیمی میتوانند با تعدیل آبشارهای سیگنالینگ داخل سلولی بر روند سرطانزایی تأثیر بگذارند. علاوه بر این، بافت چربی انباشته ممکن است از طریق مسیرهای انسولین و IGF-1 منجر به سندرم متابولیک و ایجاد تومور شود.
بر اساس تحقیقات رژیم غذایی کمچرب برای مدتی طولانی میتواند خطر ابتلا به سرطان پستان را تا 9 درصد کاهش دهد. علاوه بر این، نوع چربی رژیم غذایی مصرف شده و همچنین وضعیت یائسگی نیز ممکن است بر خطر سرطان پستان تأثیر بگذارد.
یک بررسی سیستماتیک اخیر گزارش داده که مصرف زیاد چربی اشباع شده با افزایش خطر مرگومیر از سرطان پستان مرتبط است، در حالی که مصرف چربی امگا 3 ارتباط معکوسی با مرگومیر ناشی از سرطان پستان دارد. از نظر بیولوژیکی، چربیهای رژیمی میتوانند با تعدیل آبشارهای سیگنالینگ داخل سلولی بر روند سرطانزایی تأثیر بگذارند. علاوه بر این، بافت چربی انباشته ممکن است از طریق مسیرهای انسولین و IGF-1 منجر به سندرم متابولیک و ایجاد تومور شود.
محصولات لبنی
محصولات لبنی حاوی ترکیبی از اجزای (چربی اشباع، کلسیم، ویتامین D، بوتیرات، لاکتوفرین و لینولئیک اسید مزدوج) هستند که احتمالاً بر خطر سرطان پستان، در جهتهای مخالف تأثیر میگذارد. به طور مداوم، مطالعات اپیدمیولوژیک نتایج متناقضی تولید کردهاند که هم ارتباط معکوس و هم مثبت را گزارش کرده است. تفاوت در نتایج این تحقیقات ممکن است تا حدی به دلیل اختلاف در مصرف لبنیات در مطالعات مختلف باشد. هیچ ارتباط معنیداری بین مصرف محصولات لبنی جامد یا مایع به میزان 100 گرم در هر وعده و خطر سرطان پستان در یک متاآنالیز متشکل از هشت مطالعه گروهی آیندهنگر مشاهده نشده است.
تجزیهوتحلیل زیر گروههای دیگر نشان داد که مصرف لبنیات تخمیر شده، ماست یا محصولات لبنی کمچرب، با خطر سرطان پستان ارتباط معکوس دارد. این اثر محافظتی را میتوان با خواص ضد سرطانی چندین ترکیب موجود در محصولات لبنی توضیح داد. به طور خاص، هم در شرایط آزمایشگاهی و هم بر روی حیوانات نشان داده شده است که ویتامین D مانع از رشد سرطان پستان میشود و افزایش آن در رژیم غذایی باعث کاهش رشد تومورهای پستانی میشود.
بر این اساس، مصرف زیاد کلسیم و ویتامین D بهویژه در زنان قبل از یائسگی به میزان متوسطی با کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان ارتباط دارد. با این حال، محصولات لبنی همچنین حاوی اسیدهای چرب اشباع، IGF-1 (که نشان میدهد باعث رشد BC میشود) و آلایندههای مختلف مانند آفتکشهای بالقوه سرطانزا هستند که ممکن است میزان سرطان پستان را افزایش دهند.
در واقع، مصرف لبنیات پرچرب ممکن است منجر به مصرف بیشتر چربی در رژیم غذایی شود که میتواند سرطانزا باشد. در مقابل، محصولات لبنی کمچرب، اکثریت اسیدهای چرب اشباع خود را از دست میدهند در حالی که اسیدهای چرب اشباع نشده را حفظ میکنند که ارتباط قابلتوجهی با کاهش خطر سرطان پستان دارند؛ بنابراین، ترکیب ناهمگن محصولات لبنی باعث میشود تا اثر خالص مصرف لبنیات بر پیشگیری از سرطان پستان حل نشود.
کربوهیدرات و شاخص قند خون
دادههای موجود در مورد ارتباط بین مصرف کل کربوهیدراتها، یا انواع خاصی از کربوهیدراتها (مانند قندهای کل یا قندهای خاص)، شاخص گلیسمی (GI) و بار قند خون (GL) و خطر سرطان پستان متناقض و بینتیجه است. GI و GL هر دو شاخصهای اندازهگیری کیفیت کربوهیدرات هستند. به طور خاص، GI به پاسخ گلوکز بعد از غذا به مقدار ثابت 50 گرم کربوهیدرات از غذاهای مختلف اشاره میکند. GL محصول GI و کل کربوهیدرات موجود در مقدار خاصی از غذا است؛ بنابراین، GL پیشبینیکننده قویتری از گلیسمی بعد از غذا و پاسخ انسولین نسبت به GI است.
در متاآنالیز اخیر، افزایش ضعیف خطر سرطان پستان (حدود 6 درصد) گزارش شده که با GI بالا در یائسگی مرتبط است، اما در زنان قبل از یائسگی نه. برای پس از یائسگی قبل از میلاد، این ارتباط برای زنان با فنوتیپ منفی گیرنده هورمونی (ER− و/یا PR−) کمی قویتر بود، اما یافتهها از نظر آماری معنیدار نبود. اکثر مطالعات نشان دادند که نه GL و نه کربوهیدرات (محدوده 112.3-343.5 گرم در روز) با افزایش خطر سرطان پستان در زنان قبل یا بعد از یائسگی ارتباط ندارند.
ارتباط مثبت بین خطر GL و ER− BC در زنان یائسه ممکن است به دلیل افزایش سطح سرمی انسولین به دنبال مصرف کربوهیدرات باشد. در حقیقت، انسولین سطح هورمون رشد (GH) و به نوبه خود سنتز IGF-1 را افزایش میدهد که دارای اثرات میتوژنیک بر روی سلولهای سرطانی پستان است. با این حال، حتی اگر به نظر میرسد هیچ ارتباطی بین مصرف کربوهیدرات، GI یا GL و خطر کلی BC وجود ندارد، کنترل قند خون توصیه میشود.
الکل
مصرف الکل متغیری است که به طور مداوم با شروع سرطان پستان و مرگومیر کلی مرتبط است. شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد مصرف الکل، صرف نظر از نوع نوشیدنی الکلی مصرف شده (آبجو، شراب یا مشروبات الکلی) و یائسگی، با افزایش خطر سرطان پستان مرتبط است.
همچنین نشان داده شده است که اتانول از طریق چندین مکانیسم باعث افزایش غلظت استروژن میشود: (1) افزایش فعالیت آروماتاز (2) مهار آنزیمهای دخیل در تجزیه استروژن (3) کاهش ترشح ملاتونین که مانع از تولید استروژن میشود و (4) افزایش استرس اکسیداتیو کبدی که منجر به مهار متابولیسم استروئید میشود. در نتیجه، استروژنها ممکن است اثر سرطانزایی خود را بر بافت پستان اعمال کنند.
مصرفکنندگان الکل سنگین معمولاً میزان کافی از بسیاری از مواد مغذی ضروری از جمله فولات را که برای سنتز و ترمیم DNA ضروری است هم دریافت نمیکنند. از این گذشته، الکل یک آنتاگونیست فولات شناخته شده است، بنابراین فراهمی زیستی فولات را هم کاهش میدهد.
محصولات سویا و ایزوفلاون
غذاهای سویا منابع تغذیهای ایزوفلاونها هستند، ترکیباتی با فعالیت شبه استروژن ضعیف: ساختار شیمیایی آنها شبیه استروژنهای درون زای انسانی است که برای اتصال به گیرندههای استروژن با آنها رقابت میکنند. سه ایزوفلاون، ژنیستئین، دایدزئین و گلیسیتئین، به طور طبیعی در خود سویا و در بیشتر محصولات سویا وجود دارند و تقریباً 50-55% از کل محتوای ایزوفلاون را تشکیل میدهند.
در سالهای اخیر، رابطه بین غذاهای سویا و سرطان پستان به دلیل نگرانی در مورد اثرات انکوژنیک آنها، یعنی تقلید از عملکرد استروژنها و تحریک تکثیر سلولی در تومورهای حساس به استروژن، بحثبرانگیز شده است. با این حال، ترکیبات سویا ممکن است دارای خواص ضدسرطانزا و آنتیاکسیدان و همچنین توانایی ایجاد آپوپتوز و مهار رگ زایی باشند.
علاوه بر این، سه متاآنالیز نشان داد که مصرف ایزوفلاونهای سویا با بروز سرطان پستان ارتباط معکوس دارد. این اثر محافظتی فقط در میان جمعیت آسیایی، بهویژه در زنان یائسه مشاهده شده است، در حالی که هیچ ارتباطی در جمعیت غربی مشاهده نشده است. این یافته میتواند به دلیل مصرف زیاد غذای سویا در زنان آسیایی (45.9 میلیگرم ایزوفلاون در روز) در طول زندگی آنها نسبت به زنان غربی (3.2 میلیگرم ایزوفلاون در روز) باشد.
تأثیر درمان بر وضعیت تغذیه زنان مبتلا به سرطان پستان
بسیاری از گزینههای درمانی مورد استفاده در درمان سرطان پستان نشان داده است که دارای سمیتها و عوارض طولانیمدت است. رویکردهای درمانی شامل عوامل شیمیدرمانیهای مختلف، به تنهایی، ترکیبی، پرتودرمانی، جراحی (ماستکتومی یا لومپکتومی) یا درمانهای هورمونی، بسته به مرحله سرطان است.
درمان معمولاً 3-6 ماه طول میکشد و اغلب با عوارض جانبی، از جمله: تهوع، استفراغ، از دست دادن اشتها، خشکی دهان و تغییر در حس چشایی یا بویایی همراه است. افزایش وزن شایعترین عارضه جانبی است که در زنان تحت شیمیدرمانی رخ میدهد و با تأثیر منفی بر کیفیت زندگی و بقا همراه است. همانطور که در تغذیه و زندگی سالم زنان (WHEL) گزارش شده است، زنانی که تحت درمانهای سیتوتوکسیک قرار میگیرند در مقایسه با زنانی که از سایر درمانها مانند پرتودرمانی یا درمان هورمونی (تاموکسیفن یا مهارکنندههای آروماتاز) استفاده میکنند، 65٪ افزایش وزن دارند.
افزایش وزن بدن پس از شیمیدرمانی معمولاً بین 1 تا 5 کیلوگرم متغیر بوده و ممکن است با تغییر در ترکیب بدن با افزایش توده چربی و کاهش توده عضلانی همراه باشد که به آن چاقی سارکوپنیک نیز میگویند. اضافهوزن یا چاقی در طول شیمیدرمانی میتواند بر سایر شرایط پزشکی مانند دیابت، بیماریهای قلبی، فشارخون بالا و کلسترول بالا تأثیر بگذارد. این افزایش وزن ناشی از پرخوری نیست، بلکه ممکن است مربوط به فعالیت بدنی کمتر و کاهش میزان متابولیک در حالت استراحت باشد. کاهش 50 درصدی سطح فعالیت را میتوان در زنانی که تحت شیمیدرمانی، جراحی و اشعه قرار گرفتهاند مشاهده کرد که به دلیل خستگی مداوم یا کمبود انرژی اتفاق میافتد. علاوه بر این، شیمیدرمانی اغلب متابولیسم گلوکز را مختل میکند و یائسگی زودرس را ایجاد میکند که ممکن است بر افزایش وزن و مسیرهای رشد تومور در بیماران تأثیر بگذارد.
بنابراین، حفظ وزن سالم در این افراد، از طریق افزایش فعالیت بدنی و کاهش چربی بدن، ممکن است مداخلهای منطقی برای بهبود پیشآگهی باشد.
در نهایت، باید تاکید کرد که BMI پایین (کمتر از 5/18 کیلوگرم در مترمربع) نیز با پیشآگهی بدتر مرتبط است. در واقع، حالت تهوع ناشی از درمان تأثیر قابلتوجهی بر لذت غذا خوردن دارد و منجر به مصرف ناکافی انرژی و مصرف مواد مغذی ضروری میشود و منجر به سوءتغذیه، کاهش رعایت رژیمهای درمانی، کاهش ایمنی، ناراحتیهای احساسی و کیفیت منفی زندگی میشود. اگرچه به نظر میرسد این پدیده احتمالاً مربوط به آسیبپذیری زنان کموزن در درمان باشد، اما خوشبختانه این اثرات گذرا هستند و پس از پایان شیمیدرمانی بهبود مییابند.